خانه / دسته‌بندی نشده / در باره ی ما

در باره ی ما

سید علی مهدوی
seyed ali mahdavi

وقتی قرار باشد در باره ی زندگینامه ی خودم چیزی بنویسم باید از کودکیم آغاز کنم.

اصالتا دزفولی هستم اما چون پدرم در راه آهن لرستان شاغل بودند در یک مسافرت تابستانی در شهر بروجرد در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمدم.

اولین آواهای موسیقی را در آهنگهایی که از رادیو پخش می شد می شنیدم. هنوز ساز زیبای فاگوت و کنترباس را در آهنگهای پرمغز روح الله خالقی در برنامه گلهای رنگارنگ به خاطر دارم.

از کودکی علاقه ی زیادی به موسیقی داشتم، علی رغم اینکه در دزفول آن زمان، داشتن، حمل و نواختن ساز بخصوص برای خانواده ی سادات مرسوم نبود، در خانه ی ما ملودیکا، سنتور، گیتار و بعدها ارگ وجود داشت.

در آن دوره گوشم با صدای نوازندگی برادرانم پرورش می یافت.

قبل از انقلاب تحت نظر چند استاد (علی شجاعی، شمسایی که تنها معلمان موسیقی شهر کوچک ما یعنی دزفول بودند) نوازندگی ضرب و بعدا گیتار را آموختم. با شرکت در مسابقات هنری در سالهای ۱۳۵۶ و  ۱۳۵۷  به ترتیب در رشته گیتار الکتریک و گیتار کلاسیک از استان خوزستان مقام اول را بدست آوردم.

 

بعد از جنگ و ویرانی خانه و شهرمان مجبور به مهاجرت به شهرهای بروجرد، تهران، تبریز و کرج… شدیم و زندگی در هر شهر وطنم، برایم تجربه و آموزشی به همراه داشت… در تبریز زبان ترکی را آموختم که هنوز برایم زبانی دوست داشتنی و به گفته ی قدیمی ها زبان هنر است. (ترکها می گویند فارسی شکر است، ترکی هنر است). در این شهر بیشترین وقتم را صرف طراحی می کردم و هنرمندان این شهر را پیدا می کردم و با آنها گفتگو می کردم. به خانه ی استاد شهریار رفتم، با مرحوم استاد ایرانی در باره ی طراحی هایم گفتگو می کردم. به خانه مجسمه ساز بزرگ تبریز استاد حسینی می رفتم و در مورد مجسمه هایش که اکنون در موزه ی تبریز است بحثهای داغ می کردیم و مادر مهربانش تند تند برایمان چایی کمرنگ می آورد. مدتها در کارگاه استاد باجالانلو کار کردم.

سید علی
سید علی مهدوی

 

در تهران زبان نت را آموختم و دانستم که موسیقی دارای خط نوشتاری با علائم خودش است…

 

پس از دیپلم وارد دانشگاه شدم و در رشته ی برق در دانشکده ی برق خواجه نصیر در گرایش قدرت مشغول به تحصیل شدم. در این دوره عاشق دلسوخته ی ریاضی شدم، هرگر فکرنمی کردم چیزی به زیبایی و کمال ریاضی وجود داشته باشد. دو ترم مانده به تمام شدن دانشگاه، درس را رها کردم و به جبهه های جنگ پیوستم و تا پایان جنگ در آنجا حضور داوطلبانه داشتم. آنچه را که می گویند و کسی باور ندارد در آنجا دیدم. رزمندگانی که بدون ادعا همه چیز خود را فدا می کردند. قهرمانانی که در حمله ی شیمایی ماسک خود را می بخشیدند…

پس از جنگ به خانه بازگشتم در حالیکه تمایلی به وارد شدن به جامعه نداشتم… گیتاری را که مدتها خاک می خورد برداشتم و به طور جدی تمریناتم را شروع کردم. با این حال درسم را در همان سال تمام کردم. (البته سالها بعد، پس از اتمام تحصیل در رشته برق، در رشته مهندسی کامپیوتر نیز به تحصیل پرداختم.)

طراحی از سید علی مهدوی روزهای بعد از جنگ
سلف پرتره سید علی مهدوی حسینی

 

در اواخر دوره ی دانشجویی یکی از دانشجویان پرسید: می توانی به من هم گیتار یاد بدهی؟ برای پاسخ دادن یک هفته مهلت خواستم و این شروع تدریس من بود…

 

بعدها در هنرستان ملی موسیقی (در آن دوره موءسسه ی دوستداران هنر نام گرفته بود) تئوری موسیقی و سلفژ را تحت نظر استاد احمدوند و پیانو را در کلاسهای استاد مظلومی فر فراگرفتم.

تاثیر گفته های استاد احمدوند کاملا در نوشته ها و تدریسم نمایان است. گاه عین گفته ایشان را بیان می کنم و اغلب برای تدریس نکته ای خاص سعی می کنم خود را جای ایشان بگذارم و ببینم روش بیان ایشان چه ممکن است باشد.

کارت شرکت در کلاسهای هنرستان ملی موسیقی
کارت شرکت در کلاسهای هنرستان ملی موسیقی

 

پس از آن مدتها به صورت خصوصی، در تهران و کرج تدریس کردم. وقتی تعداد شاگردانم زیاد شد با پیشنهاد یک شاگرد جوان، کلاسی در آموزشگاه سایه (که بعدا به فرهنگ شهر سایه ارتقا یافت) در اختیارم قرار گرفت و این آغاز تدریس رسمی من در آموزشگاههای موسیقی بود…

 

مدتها در آموزشگاهایی چون سایه، اشراق، ستاره ی درخشان، سمفونی، باربد… فلوت، گیتار، تئوری موسیقی و سلفژ تدریس کردم و دوسال مسئول دپارتمان موسیقی در فرهنگ شهر سایه بودم. در اواخر دوره ی حضورم در آموزشگاه سایه، ساز هارمونیکا یا ساز دهنی و پیانو نیز به تدریسم اضافه شد.

تاییدیه فرهنگ شهر سایه
تاییدیه فرهنگ شهر سایه

در همان سالها خود در کلاس سلفژ و آهنگسازی در موسسه ی رسام هنر مشغول تحصیل شدم ولی بدلیل مشکلاتی که برایم پیش آمد نتوانستم رسما فارغ التحصیل شوم.

پس از بیست سال کار تدریس، به این فکر افتادم که تجربیات تدریس خودم را در اختیار علاقه مندان قرار دهم تا اینکه در روز اول شهریور سال ۹۵ یعنی روز تولدم، به فکر ایجاد یک سایت افتادم. به این ترتیب نطفه ی “سایت باساز” در ذهنم بسته شد…

 

امیدوارم علاقه مندان موسیقی بتوانند در لابلای نوشته های این سایت و اجراها و تدریسها، پاسخی برای سوال خود و راه حلی برای مشکل خود بیابند.

 

علی رغم اینکه هر روز زندگی رنگی زیبا و هر دوره ی آن هیجان خود را دارد، باید اضافه کنم مثل بسیاری از انسان ها، بارها احساس کرده ام که زندگیم به بن بست رسیده، ولی هر بار در همان حال از ذات پاکی که همه هستی را آفریده است کمک خواسته و خود کنار رفته به تماشا نشسته ام و با کمال تعجب دیده ام … بن بست ها شکسته شده و به واسطه لطفش راههای زیباتر از تصور من باز شده است.

وَإِذْ فَرَ‌قْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ‌ فَأَنجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَ‌قْنَا آلَ فِرْ‌عَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُ‌ونَ
هنگامی که دریا را شکافتیم پس شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم و شما فقط نگاه می کردید.

سید علی مهدوی حسینی

 

رفتن به همه نوشته های موسیقی صفحه دومر

رفتن به نوشته های نقاشی

درباره‌ی سید علی مهدوی حسینی

همچنین ببینید

محسن وزیری مقدم، vaxiri moghadam

موضوع یا سوژه طراحی و نقاشی

سالها پیش در موزه هنرهای معاصر گالری ۹ آثار امپرسیونیستها را به نمایش گذاشته بودند. …

یک نظر

  1. سایت بسیار خوبی دارید.مطالبتون رو همیشه دنبال میکنم.امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربران عزیز، با توجه به اشکال پیش آمده در درگاه پرداخت، شما فقط می توانید محصولات مجانی را دریافت کنید. برای دریافت بقیه محصولات با آی دی alimahdavy در تمامی پیامرسانها درخواست خود را ارائه دهید. رد کردن